مرحوم حاج شيخ هاشم تقديري سبزواري (ره) نامي آشنا براي مردم وادقان است و تمامي( به استثناي جوانان) مردم وادقان آن عالم وارسته را ميشناختند. ايشان مدت مديدي (در حدود ۲۵ سال) به عنوان روحاني و امام جماعت روستا بود و سهم عظيمي در نشر معارف اسلامي در بين مردم داشت. همچنين بسياري از افراد روستا علي تقديري ( نويسنده اين مقاله و فرزند آن مرحوم) را ميشناسند. نويسنده در اين مقاله به دوره حضور او در روستاي وادقان و خدمات آن مرحوم اشاره داشته است. البته اينجانب نيز در مطالب مختلف به خدمات اين روحاني با درايت اشاره داشتهام، ولي با اين حال بي مناسبت نديدم كه زندگينامه آن عالم وارسته را از زبان فرزندش در سايت وادقان قرارگيرد. درضمن چون به فرزند آن مرحوم دسترسي نداشتهام تا اجازه تلخيص و قرار دادن آنرا در سايت را بگيرم، اميدوارم عذر مرا بپذيرا باشد. باشد تا در اين ايام ماه رمضان خاطرات نماز جماعت، روضه و شبهاي احياي ان مرحوم تداعي شود.
دوران كودكي
از خطّه دانش پرور خراسان و سبزوار، ستارگان فرهيخته و حكما و رجال برجسته اي در آسمان فضل و هدايت ظهور كرده اند. از زمره ستارگان فضيلت و اسوه هجرت، حضرت آيةالله حاج شيخ هاشم تقديري سبزواري است.مجاهدت ها و سفرهاي فراوان وي در راه ترويج و تبليغ دين، بدان حد بود كه بحق او را مي توان اسوه هجرت دانست.
آن مرحوم در پنجم آبان سال ۱۳۰۴ در خانواده اي متدين، پا به عرصه گيتي نهاد و نام او را هاشم نهادند. پدرش مرحوم غلامحسين، مردي بسيار زاهد بود كه به شغل كفّاشي اشتغال داشت. وي از كودكي كمك كار پدرش بود، ولي علاقه وافر او به مطالعه، زبانزد مردم بود تا اين كه در مكتب خانه به تحصيل معارف قرآني و ادبي پرداخت بزرگان آن ديار، سيماي شاگرد كفاشي را كه در كنار ميز كار، كتابي را گشوده و پس از هر دوخت و تعمير، نگاهي به كتاب مي اندازد در خاطرشان ثبت كرده اند.پشتكار او سبب جلب نظر علماي آن ديار گرديد و آنان را به انديشه وا داشت تا زمينه پرورش علمي و اخلاقي ايشان را در نوجواني فراهم سازند. سرانجام، پدر ايشان را متقاعد ساختند تا فرزندش در حوزه علميّه مشغول به تحصيل شود. البته كسب موافقت پدر، با دشواري همراه بود؛ زيرا براي تأمين معاش، نيازمند ياري فرزند بود.
تحصيلات
حوزه علميه سبزوار از دوره حكيم حاج ملّا هادي سبزواري (كه از اعاظم فلاسفه و حكماي اسلامي قرن سيزدهم بود) مركز اديبان و فرزانگان به شمار مي رفته است. هاشم ضمن تحصيل در اين حوزه، زبان عربي تدريس مي نمود و درآمد آن را به پدر مي داد تا سهمي در تأمين هزينه زندگي داشته باشد. اشتياق او به فراگيري ادبيات عرب و عجم باعث شد تا او خود را در همان اوان جواني به درجه استادي در مدارس علميه فخريه و… رساند و مراتب تحصيلي را از مقدمات ادبي و سطح فقه و اصول را نزد علماي معروف سبزوار طي كند؛ همچون: حجج اسلام: استاد فاضل و قاضي و از محضر استاد حجةالاسلام والمسلمين فاضل هاشمي منطق، فلسفه، فقه و… را فراگرفت. ايشان علاوه بر فعاليت هاي علمي،با همكاري استاد فخرالدين حجازي و شاعر گرانمايه، استاد حميد سبزواري انجمن تبليغات اسلامي را تأسيس كرد تا در هدايت نسل جوان نقشي ايفا نمايد؛ اما در كنار اشتغالات علمي و اجتماعي، از تهذيب و تخلّق به فضائل غافل نبود.
مرحوم شيخ محمد شريف رازي در كتاب گنجينه دانشمندان در بخش دانشمندان سبزوار،آورده است:
حجةالاسلام آقاي حاج ميرزا هاشم تقديري نيز يكي از علما و ائمه جماعات معاصر سبزوارند. وي نيز تحصيلات خود را در مشهد و ساير حوزه هاي علمي به پايان رساندند و در سبزوار به اقامه جماعت و ساير خدمات ديني اشتغال دارند. از فضلاي آشنا و ياران ايشان، حجةالاسلام والمسلمين حاج شيخ محمد حسن عليمحمدي، حاج شيخ اخلاقي، حاج شيخ شمس آبادي و حجةالاسلام والمسلمين حسن علوي سبزواري بوده اند.
هجرت اوّل
حضور ايشان در سبزوار، محيطي علمي و معنوي فراهم نموده بود؛ ولي او كه شوق و عطش آموختن داشت، پس از اتمام دروس سطح در سال ۱۳۳۲، براي ادامه تحصيل به شهر مقدس قم مهاجرت كرد. پدر ايشان، با اين كه تحمل دوري فرزند برايش طاقت فرسا بود، به هنگام وداع با وي گفت:
پسرم! برو. ان شاءالله به خاك دست بزني، كيميا شود و اين دعا موجب گشايش و بركات در زندگي آن مرحوم گرديد. وي در قم، در يكي از حجره هاي مدرسه فيضيه سكنا گزيد؛ اما پس از چندي بيمار شد. سپس با پيوستن خانواده به ايشان، خانه اي استيجاري را تهيه نموده و مدت ها در همين منازل استيجاري زندگي مي كرد و با مشقت در پي كسب دانش، روزگار سپري مي نمود
در حوزه علميه قم، در دروس فقه و اصول مرحوم آيةالله العظمي حاج آقا حسين بروجردي شركت كرد و با آغاز دروس حضرت امام خميني(قدس سره) از شاگردان كوشا و برجسته ايشان بود كه نام ايشان در زمره شاگردان فرزانه آن مرجع بزرگ در تاريخ روحانيت ثبت گرديده است. همزمان، از دروس فلسفه مرحوم استاد علامه طباطبائي فيض وافر مي برد. شيفتگي ايشان به رشته هاي گوناگون، به حدّي بود كه سال ها به فقه، اصول، فلسفه، كلام، عقايد و تفسير اشتغال داشت و محفل دروس خصوصي برپا مي كرد. بسياري از فضلاء و مسئولان كنوني مرهون مقام علمي ايشانهستند؛ از جمله حضرات حجج اسلام: نور مفيدي (امام جمعه گرگان)، محمدي ري شهري، شريعتي سبزواري، باغاني، مروي و استاد محمد فياض. و طلاب سبزواري مانندحضرات حجج اسلام: شيخ عباس مقيسه اي و شيخ حسين مقيسه اي محضر دروس پرمحتواي ايشان را در مسجد امام حسن عسكري(ع) درك كرده اند و از احاطه علمي و نقادي ايشان نكاتي را نقل مي كنند. پس از تبعيد امام خميني(قدس سره) به خارج از كشور، از محضر مرحوم آيةالله حاج شيخ مرتضي حائري، فرزند مؤسّس حوزه علميه قم بهره ها برد و يك دوره فقه مكاسب را نزد ايشان فرا گرفت و از دقت نظر ايشان تجليل بسياري مي نمود. همچنين در درس خارج اصول حضرت آيةالله آقا ميرزا هاشم آملي در مدرسه خان جلسات و دروس حضرت آيةالله سيد محمد محقق داماد را تدوين نمود.
در طول ساليان فعاليت هاي علمي، با حضرات آيات: عبدالله جوادي آملي، محمد حسن مرتضوي لنگرودي و مرحوم طاهر شمس گلپايگاني و مرحوم محصّلي سبزواري… به مباحثه علمي و فكري پرداخت.حضرت آيةالله محمد حسن مرتضوي لنگرودي فرمودند:
محضر ايشان، در مقبره مرحوم والد، آيةالله حاج سيد مرتضي لنگرودي(قدس سره) واقع در شمال شرقي صحن عتيق كريمه اهل بيت، مباحثي از اصول، فقه و بعضي قواعد فقهيه را مباحثه مي نموديم. ايشان بسيار دقيق النظر و متواضع و بزرگوار و به خاندان عصمت و طهارت عشق مي ورزيدند و براي سادات و ذريّه رسول خدا(ص) احترام ويژه قائل بودند و در حين راه رفتن و ورود و خروج، از اين جانب پيشي نمي گرفتند و بر اين سيره مواظبت داشتند.
هجرت دوم
هجرت ديگر ايشان به حوزه علميه ولي عصر(عجّ) شهر خوانسار، در سال ۱۳۶۲ بود كه به دعوت مؤسّس آن حوزه، حضرت حجةالاسلام والمسلمين ابن الرضا، براي تدريس انجام گرفت. اين حركت ايثار گرانه از ايشان، براي مبلغان و اساتيد، «اسوه هجرت» و الگوي شايسته اي ساخته بود؛ برخي از مراجع با شناخت از مراتب علمي ايشان، اظهار مي داشتند: تدريس در قم آينده درخشان در پي دارد و هجرت به حوزه شهرستان، يك ايثار و مخالفت با هواي نفس است.» ايشان از بدو هجرت به حوزه علميه خوانسار تا لحظه عروج، به مدت ۱۳ سال، دروس حوزوي را از مقدمات تا سطح و خارج اصول و فقه و حكمت تدريس مي نمود.
علاوه بر تدريس علوم حوزوي، از وعظ و منبر و دروس اخلاق براي عموم مردم، كه در بيت مؤسّس حوزه علميه، حضرت حجةالاسلام والمسلمين حاج سيد مهدي ابن الرضا تشكيل مي شد، غافل نبود. همچنين هر ساله در فصل تابستان در اردوي زيارتي و سياحتي مشهد مقدس همراه با شاگردان و اساتيد شركت مي كرد و در زائرسراي مخصوص زائران خوانسار، جلسات معارف و پاسخ به پرسش ها و شبهات علمي و ديني تشكيل مي داد.
تحقيق و تأليف
آثار قلمي زيادي از ايشان به جاي نمانده است. اين آثار عبارتند از:
الف – تقريرات دروس برخي از بزرگان حوزه علميه، كه كامل نمي باشد.
ب – دفاتر يادداشت موضوعي در معارف و اشعار و تاريخ
ج – تحرير بيانات وعظ و اشعار مذهبي و تفسيري، كه به وسيله شاگردان انجام شده است.
كتابخانه ايشان از حيث گزينش منابع و تنوع موضوعات، قابل توجه بود كه پس از رحلت ايشان، با صلاحديد فرزندان وي و اجازه بعضي مراجع عظام، به حوزه علميه سبزوار منتقل گرديد.
تبليغ
تبليغ اسلام و گسترش معارف ديني، از دغدغه هاي اهم ايشان بود. وي پس از هجرت به قم در دوران تحصيل و تدريس به حسب امر آيةالله حاج آقا حسين بروجردي جهت تبليغ به يكي از روستاهاي حومه كاشان (وادقان) اعزام گرديد و مدت
۲۵ سال براي تبليغ دين به همان منطقه مسافرت نمود. مردم آن روستا خاطراتي شيرين از ايشان به ياد دارند؛ قرائت اذان و اقامه كه پس از تولد در گوش فرزندان آنان با نفس قدسي ايشان انجام مي شد، اجراي خطبه عقد و رفع مشكلات را در اذهان
ثبت كرده اند. اين روش و سيره براي مبلغان آموزنده است كه، نهالي را كه مي كارند بايد آبياري و پرستاري كنند تا به ثمر بنشيند.
در آن روستا براي مبارزه با نفوذ فرقه ضالّه بهائيت زحمات فراواني را به جان خريد. از جمله شيوه هاي رويارويي با آنان، طرح بحث هاي علمي و اعتقادي در بين مردم و جوانان، آگاهي دهي نسبت به استعماري بودن فرقه بهائيت و يا به مدت چهل
روز به حمام مشترك مسلمانان و بهائيان نرفتن و تحريم معامله با آنان، همه روش هايي بود كه ايشان به منظور مبارزه با اين فرقه گمراه اعمال مي كرد. تلاش هاي او باعث شد تا به مرور زمان، بهائيان از آن منطقه كوچ نمايند. سپس به ياري مردم
مسلمان آن روستا، حمام مخصوص و غسّال خانه برپا گرديد. حضور گسترده و چشمان اشكبار مردم آن منطقه در تشييع جنازه و مراسم ترحيم، نشانه پيوند قلبي و تأثير تبليغي و سازنده در ميان مردم بود. همچنين مدت ۸ سال در فصل تابستان و
مناسبت هاي مذهبي به شهر محلات عزيمت مي نمود و در صحن امامزاده و حسينيه محلاّتي ها به امر ارشاد و اقامه نماز جماعت مشغول بودند. و هم اكنون مردم متدين شهرستان محلات خاطراتي شيرين از بيانات و سلوك رفتاري شايسته ايشان نقل
مي كنند. همچنين ايشان به مدت ۱۳ سال در شهرستان خوانسار، ايّام جمعه و اعياد و وفيات معصومين، در بيت مؤسّس حوزه علميه خوانسار سخنراني هاي پرثمر و سازنده اي داشت. برنامه هاي متنوع شبانه ماه رمضان در حوزه علميه خوانسار
مورد استقبال طلاب قرار مي گرفت. هجرت ايشان به آن ديار، كه توأم با تبليغ براي مردم و تدريس براي طلاب بود، آثار معنوي و بركات اخروي بسياري به جاي گذاشت كه تجليل مردم و شاگردان ايشان در مراسم تشييع پيكر و مجالس سوگواري،
بيانگر محبوبيت و جايگاه وي در جامعه بود.
عروج
حضرت آيةالله تقديري بر اثر كثرت اشتغالات علمي و بيماري قلبي، دو مرتبه دچار سكته قلبي گشت و در ايّام فوت ناگهانيِ صبيه و سه نواده ايشان، بيماري قلبي ايشان تشديد شد. يك هفته قبل از رحلت، به گونه ناگهاني سراغ كفن و لباس هاي مخصوص را (كه سال ها پيش آماده كرده بود) گرفت و تكيه كلام هاي ايشان كه: «من رفتم، چنين كنيد، اين گونه باشيد»، زيادتر شده بود و روحيه ايشان لطيف تر و قلبش دقيق تر گشته بود. گويا آن فرزانه، بانگ «كوچيدن به سوي حق» را به گوش جان شنيده بود
در نيمه پنجمين شب ماه رجب ۱۴۱۷، (۲۸ آبان ۱۳۷۵) و در پايان تهجد سحرگاهان نداي حق را پاسخ گفت و با گذاشتن دستان بر روي قلب، در سراي خويش با دلي آرام و ضميري مطمئن، به مهماني ملائك شتافت و به يكي از آرزوهاي ديرينه خود، يعني رحلت در ماه رجب، نائل آمد.
آفتاب صبح يكشنبه پنجم ماه رجب، در حالي طلوع كرد كه ستاره اي از آسمان فقه و فقاهت افول كرده بود. بامدادان شاگردان منتظر، پروانه وار به در منزل استادشان با صداي حزين «انّا لله و انّا اليه راجعون» حركت كردند؛ چون بارها فرموده بودندكه:
هر گاه براي نماز صبح نيامدم، بدانيد كه به ديار باقي شتافته ام؛ براي تشييع جنازه به منزل بياييد
آن گاه كه خبر عروج ملكوتي ايشان در بين طلاب منتشر گرديد، تمامي طلّاب در نماز خانه مدرسه اجتماع كردند و سجّاده ايشان را گسترده و ناله فراق برآوردند.در تشييع پيكر مرحوم آيةالله تقديري، كه پدر علمي طلاب خوانسار محسوب مي گردد، همه شاگردان و علاقه مندان با آهي از سويداي دل مي خواندند: «اي پدر مهربان! الوداع الوداع»، «عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، آيت حق تقديري، پيش خداست امروز» و…
مراسم تشييع پيكر مطّهر مرحوم آيةالله تقديري با حضور مراجع تقليد، فضلا و طلاب و مردم، با شكوه خاصّي از مسجد امام حسن عسكري(ع) به سمت حرم مطّهر حضرت معصومه(س) برگزار گرديد و نماز ميت در صحن امام حرم مطهّر فاطمه معصومه(س) به امامت آيةالله شبيري زنجاني و خيل انبوه سوگواران و ارادتمندان ايشان اقامه شد. و در آخرين لحظات كه مدفن ايشان در گلزار شهداء (امامزاده علي بن جعفر(ع)) مهياي مراسم بود، كرامت كريمه اهل بيت فاطمه معصومه(س) پاسخ يك عمر ارادت و خدمت با اخلاص را دادند و پيكر مطهر در جوار مضجع منور در زاويه صحن اتابكي دفن گرديد.
ستارگان حرم: مروري بر زندگي مرحوم حاج شيخ هاشم تقديري سبزواري
اسوه هجرت
نويسنده: علي تقديري
مقدمه و تلخيص: محمود نظري
برگرفته شده از كتابخانه ديجيتالي سايت آستانه مقدسه حضرت معصومه (س)
5 Comments
mehdi
.
سلام
کامل فرصت نشد بخونم
سر فرصت ان شاالله
ولی به هر حال از اقای نظری ممنون
m-r-a
خيلي ممنون كه اين مطالب را جمع اوري نموديد
مرحوم ايت الله تقديري متواضع بود اخلاق اسلامي خوبي داشتنداگر كسي كاري يا سئوالي داشت سرش را بلند نمي كرد سرش هميشه پايين بود
كوچك كه بوديم مي خواست برود قم به همه بچه ها يك قروني مي داد
وقتي ميخواست بيايد روستا همه مردم به اسقبال ايشان ميرفتند
علت محبوبيت او نزد مردم : ا- به علت تقواي او ۲- به علت علمش ۳- به خاطر تواضع او ۴-به خاطر دينداري او ۵- به خاطر اعتقاد به دين و عمل به دين
وايمان خيلي بالايي داشت
۶-عشق وعلاقه به پيامبران و۱۴معصوم (ع)
و پياده كردن وعمل ونشر فرهنگ دين
۷-قبول خدمت به مردم واموزش احكام دين واسلام به جوانان كودكان ونوجوانان باوجود مشكلات به همه جا حتي شهرهاي وروستاهاي دور
۸-از اول انقلاب حتي قبل از انقلاب ايشان مطيع واطاعت از امام خميني (ره)ميكرد
۹-ساده زيستي ايشان كم غذا خوردن قناعت ايشان
۱۰-كودك كه بوديم حمد وسوره وساير احكم رابه ما حتي به مسن ترها ياد ميداد
۱۱-فكر مادي يات نبود
۱۲-اخلاق اسلامي پاكي داشتند
۱۳- پيش قدم در سلام كردن
اقاي نظري اين ها بخشي ازخاطرات اين حقير بود
باز مطالبي بود مي نويسم
البته مي توان اينهارا ويژگي ان مرحوم دانست
-r-a
اقاي نظري
ايا ادرس واينكه فرزندان مرحوم حاج
اقاي تقدبري دركجا مشغول هستند
مي تواني بگوي؟يا ادرس ايميل انانرا؟
r-a -v
اقاي نظري
منظور از خاطرات مرحوم ايت الله حاج اقاي تقديري را در همين نظرات بنويسيم يا به صورت ديگر؟
محمود نظری
اين موارد بصورت كلي است و لازم است مصاديقي براي اين موارد كه بر مبناي خاطرات شماست آورده شود در ضمن آدرس و ايميلي ازفرزندان ايشان ندارم ولي اگرخاطرات خوب و درخور توجه بود سعي مينمايم آنرا براي فرزندانش ارسال نمايم